
تا اینجا نوشته هایی که از 360برام مهم بودن رو آوردم
اما از اینجا به بعدمیخوام اینجا بنویسم
از وقتی 360 بسته شد هیچکدام از سایتها اونقدر حس خوب بم نمی داد برا نوشتن
گر چه نوشته هام اونقدر هم چنگی به دل نمیزنه
اما درددلهامه
و دوست دارم باشن
خوشحالم که امروز شروع دوباره ام رو آغاز کردم
چون هوا بارونیه
من عاشق بارونم
تمام بغضهام با بارون میترکه
شاید بارون دلم رو یه جور میشوره
شده زیر بارون راه برین؟
حس ملسیه به دل میچسبه
یادمه یه روز شوهرم رو وادار کردم این کار رو با هم انجام بدیم
میدونین چی بم گفت گفت یه کمی خلم
اون اصلاً این حس رو دوست نداره
خوب اینه که آدما سلیقه هاشون متفاوته زور که نیست
اما این یه لحظه خل بودن و در اومدن از چهارچوب های همیشگی خیلی بم حال میده
چون همیشه بایستی بچه مودب و خوبی میبودم
و اصلاً از این کارهای بد بد انجام نمی دادم
شاید برا این بوده
تورو خدا اگه بچه دارین گاهی باش خل شین
مطمئن باشین
دیرتر ازتون بیزار میشه
پر حرفی بسه
منتظر نظراتون برا نوشته هام هستم
کمکم کنین بهتر بنویسم
چندان وقتتون رو نمی گیره
شاد باشین
No comments:
Post a Comment